رمان : ارغوان

نویسنده : فاطیما

ژانر : عاشقانه

بخشی از رمان ارغوان :


– یعنی ممکنه خاله از من بدش بیاد؟ افسون لبخندی مهربان به صورتم پاشید و گفت: امیرنظام خیلی وقته دیگه رابطه خوبی با مادرش نداره. خاله هم خودش رو کوچیک نمی‌کنه وقتی بدونه پسرش تو رو میخواد یا رضایت می‌ده یا سکوت می‌کنه پس نگرانی به خودت راه نده.



تک تک پاساژ ها را می گشتیم، افسون سلیقه خاصی داشت و بسیار مشکل پسند بود. کل پاساژ را گز کردیم ولی او به هیچ وجه مانتوی مورد پسندش را نیافت. اما من بر خلاف افسون عاشق بودم و هرچیزی که به نظرم زیبا می‌آمد می م، نزدیک پنج دست مانتو با رنگ های شاد که آخر اعتراض افسون را در آوردم


-ارغوان دختر این رنگا که تا حالا ی که بدرد دانشگاه نمی‌خوره.

همه مانتو های کوتاه و رنگ جیغ، حراست دانشگاه گیر نده می‌خوای با امیرنظام چی کار کنی؟

– خاله سخت نگیر خب، دانشگاه مون آزاده امیرنظامم بیشتر وقت ها یا مطبه یا شرکت کجا می‌خواد منو ببینه گیر بده.

افسون ابرو بالا انداخت و گفت: انگار خوب امیرنظام رو نمی‌شناسی، بذار یکم جدی تر بشید روی رنگ و سایز لباس های خونگیت هم نظر می‌ده، نظر که هیچی حکم می‌ده.

تا حالا هم این امیرنظام خان باهات خوب تا کرده، شایدم ده دوازده سال زندگی تو کانادا کمی از اخلاق مردسالارانه‌ش کم کرده باشه وگرنه این پسرخاله‌ی ما اون روزا یک دیکتاتوری بود دومی نداشت.

به اصرار افسون و برای ندیدن آن روی امیرنظام دو دست مانتوی سرمه‌ای و قهوه‌ای همراه کفش و کیف ستش هم م.

معرفی رمان


رمان ارغوان بصورت آنلاین می باشد و برای معرفی در سایت درج شده است.برای خواندن این رمان در کانال زیر عضو شوید.

https://t.me/joinchat/AAAAAEpcOKpzq5JX751QhA

منبع: ناول کافه



حبیب دانلود رمان ,افسون ,امیرنظام ,ارغوان ,معرفی ,دانشگاه ,رمان ارغوان ,معرفی رمان منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سایت فان بیباک مرجع تخصصی فیلم و سریال ایرانی ویکی بوک | Wiki Book کلید اتوماتیک کامپکت رویا